ترنم باران
جملگی ما عاشقان بارانیم


این عید خجسته را به همه ی شما عزیزان تبریک میگویم

دوست دارم نگات کنم ....................................تو هم منو نگاه کنی

من تو رو صدا کنم ..........................................تو هم منو صدا کنی

قربون صفات برم ............................................از راه دوری اومدم

جای دوری نمی ره ........................................اگر به من نگاه کنی

دل من زندونیه .............................................تویی که تنها می تونی

قفسو واکنی و ............................................پرنده رو رها کنی

می شه گنج حرمتت ....................................گوشه ی قلب من باشه

می شه قلب من و مثل ................................گنبدت طلا کنی

تو غریبی و منم غریبم ..................................اما چی می شه

این دل غریبه رو ...........................................با دلت آشنا کنی

دوست دارم تو ایون ......................................مقصوره از صبح تا غروب

من با تو صفا کنم ........................................تو هم منو دعا کنی

دلمو گره زدم به پنجرت ................................دارم می رم

دوست دارم تا من می یام ..........................زود گره هامو وا کنی

دوس دارم که از حالا...................................تا صبح محشر همیشه

من رضا رضا بگم .......................................تو هم منو رضا کنی

حسرت زیارت جد تو .................................مونده بر دلم

چی می شه اگه منو ...............................راهی کربلا کنی

یا علی موسی رضا ..............................می شه به من نگاه کنی

اون قده رضا می گم .....................تا دردمو دوا کنی







           
شنبه 17 مهر 1390برچسب:, :: 13:7
آرتیستون

تجربه ثابت كرده كه اصولا خانم‌ها بيشتر از آقايان به ظاهر خود اهميت مي‌دهند؛خب شايد آقايان فرصت كمتري براي اين كارها دارند اما در هر صورت، مطالعات نشان داده‌اند كه تصوير ذهني آقايان هم مي‌تواند مخدوش شود؛ آن‌ها هم ممكن است دچار اين اختلال رواني شده و دائم به اين موضوع فكر كنند كه چرا اندام‌شان عضلاني‌تر نيست، چرا موهايشان پرپشت‌تر نيست، چرا دندان‌هايشان سفيدتر نيست، چرا قدشان بلندتر نيست، چرا شكم‌شان كوچك‌تر نيست و هزاران چراي ديگر! با اين تفاسير، براي اينكه مطمئن شويد به اين اختلال دچار هستيد يا خير،به سوالات زير پاسخ دهيد.


1- آيا در ظاهرتان چيزي وجود دارد كه شما واقعا از آن بدتان بيايد؟

2- آيا شما بيشتر به چيز‌هايي در ظاهرتان كه دوستشان نداريد فكر مي‌كنيد تا بخش‌هايي كه دوست داريد؟

3- آيا شما زمان زيادي را در نگراني از افكار ديگران درباره ظاهرتان مي‌گذرانيد؟

4- آيا ظاهر شما واقعا در تعيين ارزشتان مهم است؟

5- آيا ‌افكار منفي مشابهي درباره ظاهرتان ناگهان به مغزتان هجوم مي‌آورند؟

6- آيا شما از فعاليت‌هاي خاص يا وضعيت‌هاي خاص دوري مي‌كنيد چون احساس نداشتن ‌اعتمادبه‌نفس ظاهري مي‌كنيد؟

7- آيا شما زمان و پول زيادي را صرف اصلاح ظاهرتان و تلاش براي رسيدن به كمال فيزيكي مي‌كنيد؟

8- آيا شما به لباس‌ها و لوازم‌آرايشي براي پوشاندن نقايص‌تان در ظاهرتان اعتماد مي‌كنيد؟

9- آيا شما اغلب در جست‌و‌جو براي يافتن يك رژيم غذايي مؤثر، لباس مناسب يا لوازم آرايش خاص يا شكل مو هستيد؟

10- آيا احساس شما درباره چهره‌تان در مسير قبول خودتان است يا اينكه از هر روز زندگي لذت مي‌بريد؟

11- آيا قبول بدني كه با آن زندگي مي‌كنيد برايتان سخت است؟ آيا دوست داشتيد در قالب ديگري زندگي كنيد؟

نمره شما چند است؟

 

اگر نمي‌توانيد به سوالي پاسخ صد درصد نادرست بدهيد آن را درست قلمداد كنيد



امتياز 11 - 10

به اين معناست كه شما تصوير بدن مثبت داريد.



امتياز 7- 9

نشان مي‌دهد تصوير بدن شما نزديك ضعيف است.



امتياز 3

اين امتيازپايين‌تر به شما مي‌گويد تصوير بدن شما ضعيف است و نياز به بهبود دارد.



امتياز 0 +

با به دست آوردن اين امتياز از همين امروز شروع به ساختن تصوير بدني سالم و سلامت كنيد.



           
سه شنبه 16 مهر 1390برچسب:, :: 22:20
آرتیستون

جشن مهر و ماه مهر و جشن فرخ مهرگان            مهر افزا اي نگار مهر چهر مهربان
 
مهرباي کن و به جشن مهرگان و روز مهر      مهرباني به – به روز مهر و جشن مهرگان

 

ایرانیان مهرگان بر شما فرخنده باد

 فردوسی بزرگ می گوید:

 بروز خجسته سر مهر ماه – بسر بر نهاد آن کیانی کلاه

دل از داوری ها بپرداختند – بآیین یکی جشن نو ساختند

 



           
شنبه 16 مهر 1390برچسب:, :: 13:10
آرتیستون

خوشبختي چيست؟ يك عشق وافر، داشتن شغل عالي يا يك اتومبيل بزرگ؟ تمام اينها تعريف خوشبختي واقعي نيستند. روانشناسان انگليسي مشخص كرده اند كه خوشبختي با شخصيت ارتباط مستقيم دارد. همچنين آنها فرمولي را براي محاسبه خوشبختي پيدا كرده اند، بدين صورت كه:

(P+(5xE)+(3xH = خوشبختي

در اين فرمول، P بيانگر خصوصيات فردي مانند برنامه ريزي براي زندگي و قابليت سازش است. E بيانگر موجوديت است كه خود شامل سلامتي، ثبات مالي و دوستي مي شود. H بيانگر ارزشهاي بالايي چون احساس خود ارزشمندي، انتظارات و داشتن حس شوخي است. بنابر توضيحات يكي از سازندگان اين فرمول، محاسبه ميزان خوشبختي، كه ميزان حداكثر آن 100 در نظر گرفته مي شود، با طرح 4 سوال انجام مي پذيرد كه پاسخهاي آنها براساس مقادير بين يك (حداقل) و ده (حداكثر) طبقه بندي مي شود:

1- آيا شما برون گرا، پر انرژي و انعطاف پذير هستيد؟

2- آيا شما براي زندگيتان برنامه ريزي مثبت داريد و مي توانيد بسرعت از يك وضعيت بحراني بيرون بياييد و آيا احساس مي كنيد كه بر روي زندگيتان تسلط و كنترل داريد؟
پاسخ به سوالهاي 1 و 2 و جمع و برآيند نتيجه آنها مقدار P را مشخص مي كند.

3- آيا نيازهاي اوليه شما در ارتباط با سلامتي، وضعيت مالي و حس اجتماعي بودن برآورده مي شود؟
پاسخ به اين سوال مقدار E را مشخص مي كند.

4- آيا شما از حمايت و پشتوانه افرادي كه در كنارتان هستند برخورداريد و كارهاي شما براي آنها خوشايند است؟ آيا انتظارات شما برآورده شده است؟
پاسخ به اين سوال مقدار H را مشخص مي كند.



           
سه شنبه 12 مهر 1390برچسب:, :: 22:8
آرتیستون

هنگامى که دو نفر از دست یکدیگر عصبانى هستند، قلب‌هایشان از یکدیگر فاصله می‌گیرد.آن‌ها براى این که...
استادى از شاگردانش پرسید:
چرا ما وقتى عصبانى هستیم داد می‌زنیم؟
چرا مردم هنگامى که خشمگین هستند صدایشان را بلند می‌کنند و سر هم داد می‌کشند؟

شاگردان فکرى کردند و یکى از آن‌ها گفت:
چون در آن لحظه، آرامش و خونسردیمان را از دست می‌دهیم

استاد پرسید: این که آرامشمان را از دست می‌دهیم درست است امّا چرا با وجودى که طرف مقابل کنارمان قرار دارد داد می‌زنیم؟
آیا نمی‌توان با صداى ملایم صحبت کرد؟ چرا هنگامى که خشمگین هستیم داد می‌زنیم؟

شاگردان هر کدام جواب‌هایى دادند امّا پاسخ‌هاى هیچکدام استاد را راضى نکرد.
سرانجام او چنین توضیح داد:
هنگامى که دو نفر از دست یکدیگر عصبانى هستند، قلب‌هایشان از یکدیگر فاصله می‌گیرد.
آن‌ها براى این که فاصله را جبران کنند مجبورند که داد بزنند.
هر چه میزان عصبانیت و خشم بیشتر باشد، این فاصله بیشتر است و آن‌ها باید صدایشان را بلندتر کنند.

سپس استاد پرسید:
هنگامى که دو نفر عاشق همدیگر باشند چه اتفاقى می‌افتد؟
آن‌ها سر هم داد نمی‌زنند بلکه خیلى به آرامى با هم صحبت می‌کنند. چرا؟
چون قلب‌هایشان خیلى به هم نزدیک است.
فاصله قلب‌هاشان بسیار کم است.

استاد ادامه داد:
هنگامى که عشقشان به یکدیگر بیشتر شد، چه اتفاقى می‌افتد؟ آن‌ها حتى حرف معمولى هم با هم نمی‌زنند و فقط در گوش هم نجوا می‌کنند و عشقشان باز هم به یکدیگر بیشتر می‌شود.
سرانجام، حتى از نجوا کردن هم بی‌نیاز می‌شوند و فقط به یکدیگر نگاه می‌کنند. این هنگامى است که دیگر هیچ فاصله‌اى بین قلب‌هاى آن‌ها باقى نمانده باشد

 



           
سه شنبه 12 مهر 1390برچسب:, :: 10:38
آرتیستون

 

 

سلام به همه ..................... نایت اسکین

قوی سپیدمون یه بار دیگه رو سفیدمون کرد نایت اسکین

تیم ما تونست با نتیجه ای پر گل استقلال تهران رو شکست بده . این بازی ساعت 17:15 در ورزشگاه تختی انزلی آغاز شد ، در حدود 5 هزار تماشاگر در زیر بارش شدید باران در استادیوم حضور داشتند .........( ما ناچار از خونه نگاه می کردیم )............................ آرش برهانی در دقیقه ۷ و میلاد میداودی در دقیقه ۴۷ برای استقلال گلزنی کردند. سید جلال رافخایی در دقایق ۴۳ و ۶۲ (پنالتی)، علی جراحکار در دقیقه ۴۵ و پویا نزهتی در دقیقه ۶۴ گل‌های ملوان را به ثمر رساندند .....................نایت اسکین


ندا جون ، نیلو جون ، بخی ،مهسا جون ، سارا ، همه بروبچ انزلی و همه طرفدارای ملوان و مرام هر چی انزلی چیه .....................این پیروزی واسه همه همه همه مبارک ..............

دوستون دارم خیلی زیاد ...................زیاد .....زیاد.............. نایت اسکین


یه تشکر ویژه هم از همه بازیکنای خوش غیرت و آبای ملوان ...............مرسی گل کاشتیدنایت اسکین


 



           
دو شنبه 10 مهر 1390برچسب:, :: 23:59
آرتیستون

 

زمانی که من بچه بودم، مادرم علاقه داشت گه گاهی غذای صبحانه را برای شب درست کند.و من به خاطر می آورم شبی را بخصوص وقتی که او صبحانه ای، پس از گذراندن یک روز سخت و طولانی در سر کار، تهیه کرده بود.در آن شب مدت زمان خیلی پیش، مادرم یک بشقاب تخم مرغ، سوسیس و بیسکویت های بی نهایت سوخته در جلوی پدرم گذاشت.


یادم می آید منتظر شدم که ببینم آیا هیچ کسی متوجه شده است!با این وجود، همه ی کاری که پدرم انجام داد این بود که دستش را به سوی بیسکویت دراز کرد، لبخندی به مادرم زد و از من پرسید که روزم در مدرسه چطور بود.خاطرم نیست که آن شب چه چیزی به پدرم گفتم، اما کاملاً یادم هست که او را تماشا می کردم که داشت کره و ژله روی آن بیسکویت سوخته می مالید و هرلقمه آن را می خورد. وقتی من آن شب از سر میز غذا بلند شدم، به یادم می آید که شنیدم صدای مادرم را که برای سوزاندن بیسکویت ها از پدرم عذر خواهی می کرد.و هرگز فراموش نخواهم کرد چیزی را که پدرم گفت:عزیزم، من عاشق بیسکویت های سوخته هستم بعداً همان شب، رفتم که بابام را برای شب بخیر ببوسم و از او سوال کنم که آیا واقعاً دوست داشت که بیسکویت هایش سوخته باشد. او مرا در آغوش کشید و گفت: مامان تو امروز روز سختی را در سرکار گذرانده و او خیلی خسته است. و بعلاوه، بیسکویت کمی سوخته هرگز هیچ کسی را نمی کشد!
زندگی مملو از چیزهای ناقص… و افراد دارای کاستی هست. من اصلاً در هیچ چیزی بهترین نیستم، و روز های تولد و سالگرد ها را درست مثل هر کسی دیگر فراموش می کنم. اما چیزی که من در طی سال ها پی برده ام این است که یاد گیری پذیرفتن عیب های همدیگر و انتخاب جشن گرفتن تفاوت های یکدیگر, یکی از مهمترین را ه حل های ایجاد روابط سالم فزاینده و پایدار می باشد.
و امروز دعای من برای تو این است که یاد بگیری که قسمت های خوب، بد، و ناخوشایند زندگی خود را بپذیری و آن ها را به خدا واگذارکنی. چرا که در نهایت، او تنها کسی است که قادر خواهد بود رابطه ای را به تو ببخشد که در آن یک بیسکویت سوخته موجب قهر نخواهد شد



           
یک شنبه 10 مهر 1390برچسب:, :: 23:53
آرتیستون

کیف مدرسه را با عجله گوشه ای پرتاب کرد و بی درنگ به سمت قلک کوچکی که روی تاقچه بود ، رفت .

همه خستگی روزش را بر سر قلک بیچاره خالی کرد . پولهای خرد را که هنوز با تکه های قلک قاطی بود

در جیبش ریخت و با سرعت از خانه خارج شد . خوشحال بود از این که انتظارش به سر آمده بود . وارد

مغازه شد . با ذوق گفت : ببخشید آقا ! یه کمربند می خواستم . آخه ، آخه فردا تولد پدرم هست ... - به به

. مبارک باشه . چه جوری باشه ؟ چرم یا معمولی ، مشکی یا قهوه ای ، ... پسرک چند لحظه به فکر فرو

رفت . - فرقی نداره . فقط .... ، فقط دردش کم باشه !



           
شنبه 9 مهر 1390برچسب:, :: 20:40
آرتیستون

توسط یک بچه آفریقایی نوشته شده و استدلال شگفت انگیزی داره

 

 

 

 
وقتی به دنیا میام، سیاهم، وقتی بزرگ میشم، سیاهم

 

وقتی میرم زیر آفتاب، سیاهم، وقتی می ترسم، سیاهم

 

وقتی مریض میشم، سیاهم، وقتی می میرم، هنوزم سیاهم

 

و تو، آدم سفید

 

وقتی به دنیا میای، صورتی ای، وقتی بزرگ میشی، سفیدی

 

وقتی میری زیر آفتاب، قرمزی، وقتی سردت میشه، آبی ای

 

وقتی می ترسی، زردی، وقتی مریض میشی، سبزی

 

و وقتی می میری، خاکستری ای

و تو به من میگی رنگین پوست؟؟؟


           
شنبه 9 مهر 1390برچسب:, :: 20:38
آرتیستون

پسرک ِ زیر کتک

فقر یعنی (شَترق)

زیر گوش صدای چک

پسری بی سر و پا

دزد بی شرم و حیا

ملتی محترم و پاک و شریف

که زنند بر سر آن دزد کثیف

مشتی محکم به دهانش بزنند

تا که جا داشت توانش بزدند

پهلوانان ِ یل ِ سنگ به کف

پیروان خلف شاه نجف

فقر یعنی همین

با سر افتاد زمین



ادامه مطلب ...


           
شنبه 9 مهر 1390برچسب:, :: 10:15
آرتیستون
درباره وبلاگ


اول سلام دوم خوبید سلامتید چه خبر ؟ مامان بابا خوبن ........ اووووووووم خوب بزار ببینم . عاقا من تو این وبلاگ هر چی خوشم بیاد می زارم . امیدوارم شما هم دوس داشته باشین . البت بیشتر داستان هستا اما خوب چیزای دیگه هم پیدا می شه .......
آخرین مطالب
نويسندگان
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان ترنم باران و آدرس amatis-93.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.







آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 1
بازدید دیروز : 2
بازدید هفته : 119
بازدید ماه : 1364
بازدید کل : 60305
تعداد مطالب : 111
تعداد نظرات : 139
تعداد آنلاین : 1